کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی
کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی

خداوند آن پدیده اولیه کائنات را از چه چیز خلق کرد؟

ارسطوئیان ما می خواهند به این پرسش جواب دهند «خداوند آن پدیدۀ اولیۀ کائنات را از چه چیز خلق کرد؟ اگر گفته شود از یک چیزی که قبلاً وجود داشته خلق کرده، در اینصورت مسئله می رود به تسلسل. و نیز نمی توان گفت آن را از عدم آفریده، زیرا عدم، عدم است و نمی شود چیزی را از عدم خلق کرد». 

 

می گویند: خداوند آن پدیدۀ اولیه را از وجود خودش صادر کرده. و نام آن را «صادر اول» می گذارند. با این روندشان از چاله در می آیند اما به چاه می افتند، چون خدائی که چیزی از او صادر شود حتماً باید «مرکب» باشد و مرکب نمی تواند خدا باشد.

پس از این فرضیه،- فرض صدور- نُه «عقل» دیگر فرض می کنند، سپس به دور کائنات (به جای هفت آسمان اسلام) نُه فلک ترسیم می کنند و هر کدام از عقل ها را بر یکی از فلک ها تطبیق می کنند، هر فلک را دارای حیات، شعور و اراده می دانند که کائنات را اداره می کنند که هیچکدام از این فرضیه ها، دلیل و برهانی ندارند حتی بر خلاف منطق خود ارسطو هستند؛ هستی شناسی و کیهان شناسی ای که امروز باطل شده و تشتش از بام جهان افتاده و رسوائیش همه جا را گرفته.

بدینگونه با پاسخ به پرسش اول، یک زاویه باز می شود و پرسش ها در طول هم و نیز در عرض هم صف می کشند که هر کدام مشکل تر از اولی و پاسخش غلط تر از آن می گردد که: لَمْ تَنْحَسِرْ عَنْهُ فِتْنَةٌ إِلَّا غَشِیَتْهُ أُخْرَى.

وقتی که تعمق از حد و مرز طاقة البشریه خارج شد، اینگونه حیرت ها و آوارگی های فکری را پیش می آورد. بر فرض همۀ پاسخ های این پرسش ها درست باشند، باز سؤال اساسی سرجای خود هست و آن چیستی خداوند است. چه می شد اگر چند پرسش دیگر را در حریم این «پرسش بی جواب»، نه مطرح می کردند و نه جواب می گفتند.

مردم و انسان ها، اعم از عالم و عامی، بطور بالفطرة، می دانند و می گویند: خدائی هست که همه چیز را آفریده است. و از این گفتۀ شان یک درک کاملاً درست دارند. طرح و گسترش این قبیل موضوعات غیر از تکثیر جهل و گسترش واماندگی، حاصلی ندارد.

طرح این مسئله سبب شده که ائمّه علیهم السلام بناچار گاهگاهی برای رد این فرضیّه ها، سخنانی در این باره گفته باشند. فرموده اند: آن پدیدۀ اولیه را نه از یک چیز آفریده و نه از عدم، بل آن را «ایجاد» کرده است.

اینان به این پاسخ قانع نشده می گویند: چگونه ایجاد کرده؟ درک نمی کنند که شرح این چگونگی خارج از توان عقل بشر است و اگر کسی بتواند این چگونگی را شرح دهد- نعوذ بالله- خودش خدا می شود. قرار نیست که بشر همه چیز را بداند.

و یا بودیسم زدگان ما که راه و مسلک شان را عرفان نامیده اند، در پاسخ آن پرسش اول می گویند: همه چیز خدا است و غیر از خدا چیزی وجود ندارد. این نه پاسخ است و نه حلّ مسئله، بل پاک کردن صورت مسئله از تخته سیاه عقل است. و نتیجه ای غیر از انکار واقعیات و حقایق، ندارد؛ خیالپردازی ای بدتر از خیالپردازی ارسطوئیان است. و (بدون قصد اهانت به کسی) اگر این حماقت نیست، پس معنی حماقت و بلاهت چیست؟!

آیت الله مرتضی رضوی

 منبع: انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه مجلد چهارم. نوشته آیت الله مرتضی رضوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد