کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی
کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

کیهان شناسی قرآن و اهل بیت

اعجاز علمی قرآن در نجوم و کیهان شناسی

آیا پایانی بر جهان بی پایان خواهد بود؟!

اکنون به یک خبر علمی تحت عنوان «زمان پایان عمر جهان اعلام شد» توجه فرمائید: «بر اساس فرضیه ای، جهان در حدود 13،7 میلیارد سال پیش در پی پدیده انفجار بزرگ به وجود آمده و از آن پس با سرعتی فزاینده روبه گسترش گذاشته است. همچنین بر اساس مدل های استاندارد کیهان شناسی، ممکن ترین سرنوشت برای جهان هستی این است که تا ابد گسترش پیدا کند»

 

لطفاً درباره این خبر به پرسش های زیر توجه فرمائید:

1- این فرضیه از طرف چه کسی یا کدام گروه یا کدام مرکز علمی، اعلام شده است. چرا نام ارائه دهنده آن (استاد مرتضی رضوی) را اعلام نمی کنند؟!

2- مگر همه دانشمندان جهان از زمان اینشتین و ژرژ گاموف و امثال شان، تا چاپ کتاب "تبیین جهان و انسان"، همگی معتقد به «گسترش انبساطی» نبودند-؟

3- و مگر همه دانشمندان در این که «آخر این انبساط چه خواهد بود» سر گردان نبودند-؟

4- و نیز مگر همگان معتقد نبودند که «انبساط ابدی» محال است-؟ که حتی یک محال فلسفی هم هست به اجماع همه دانشمندان جهان. زیرا هر کس می داند که انبساط یک چیز، باید پایانی داشته باشد.

5- و باز: مگر تنها پاسخ احتمالی که به این مشکل می دادند «انقباض در پایان انبساط» نبود؟

چرا توضیح نمی دهند که: گسترش ابدی، عقبه و پشتوانه می خواهد، و بدون عقبه و پشتوانه، محال است؟ (همان محال که در بالا گذشت).

آیا شرم دارند که جوانمردی نشان داده و بگویند: این اصل، یک اصل قرآنی و اهل بیتی است که فلانی اثبات  کرده است-؟ این است صداقت علمی!؟؟

توجه فرمائید و توجه دارید که تعیین این عقبه و پشتوانه، اساساً‌ از توان دانش کیهان شناسی و فیزیک نظری، خارج است، تکرار می کنم: از توان دانش کیهان شناسی و فیزیک، خارج است.

هفده سال پیش در کتاب «تبیین جهان و انسان»، اخیراً نیز در کتاب «قرآن و نظام رشته ای جهان»، توضیح داده شده است که اصل و اساس «انبساط» در این مسئله بزرگ،‌ غلط است؛ گسترش جهان انبساطی نیست و «جهان می خورد و بزرگ می شود و این گسترش تا ابد خواهد بود».

منشاء این تغذیة جهان و عقبه و پشتوانه این گسترش ابدی را توضیح داده ام؛ که «از مرکز جهان به طور مداوم و تا ابد مواد و انرژی های نو و جدید ایجاد شده و به اطراف می روند و جهان را بزرگ و بزرگتر می کنند».

آقایان یا باید از این ادعا «گسترش ابدی» دست بردارند و در همان چالة «نمی دانیم و جاهلیم و به امید انقباض خیالی در پایان انبساط» باقی بمانند و یا باید به صراحت و منصفانه و با صداقت علمی (که متاسفانه ندارند) اعلام کنند که این اصل، یک اصل قرآنی و اهل بیتی است.

 

سرقت اصل سوم: در همان خبر آمده است: «اما تیمی از فیزیکدانان دانشگاه کالیفرنیا برکلی اعلام کردند محاسبات آنها نشان می دهد جهان روزی به پایان عمرش خواهد رسید............ احتمال پایان یافتن عمر جهان را طی 7/3 میلیارد سال دیگر 50 درصد اعلام کردند».

در متن خبر تصریح شده که آقای «رافائل بوسو» رئیس آن تیم است. در این جانیز به پرسش زیر توجه فرمائید:

آیا آقای بوسو «قانون لاوازیه» را رد می کند؟ قانونی که می گوید: هیچ وجودی عدم نمی شود و هیچ عدمی وجود نمی شود.

قانونی که از مسلمات عقلی است و اذعان به صحت آن، مسلّم تر از اذعان به وجود خود جهان است.

2- آیا جناب بوسو «قانون نسبیت اینشتین» را رد می کند؟!

مرادش از پایان عمر جهان چیست؟ آیا جهان عدم خواهد شد؟

به نقش لفظ «اَمّا» در این خبر توجه کنید: ابتدا می گوید: جهان تا ابد گسترش خواهد یافت، سپس این اصل، با کلمه «اما» مردود اعلام می شود. بنابراین ایشان سرانجام جهان را «عدم شدن» می داند. بر خلاف دو قانون مسلّم فوق. و بر خلاف اصول عقلی که پایه همه علوم هستند.

اما بدیهی است نه آقای بوسو (همان طور که خودش هم می داند) و نه کسی دیگر، نمی تواند چنین سخنی را بگوید. پس مراد از این اعلامیه تیم پژوهشی(!) بوسو، چیست؟

مراد زمینه سازی برای سرقت اصل دیگر قرآن و مکتب اهل بیت(ع) در هستی شناسی، کیهان شناسی و فیزیک است.

لطفاً توجه فرمائید: در کتاب تبیین جهان و انسان، از آغاز عمر جهان تا کنون وقوع 6 بیگ بنگ، کاملاً توضیح داده شده که کهکشان های موجود محصول آخرین بیگ بنگ هستند. که 13،7 میلیارد سال پیش رخ داده. است

و نیز به شرح رفته است که فاصله هر بیگ بنگ با بیگ بنگ بعدی 18،2 میلیارد سال است و یا به عبارت دقیق تر: فاصله هر بیگ بنگ با بیگ بنگ بعدی 000/000/250/18 سال است. و اینک 000/500/687/13 سال از آخرین بیگ بنگ می گذرد و تا بیگ بنگ بعدی که رخ خواهد داد 000/500/562/4 سال می ماند.


Raphael Bousso

اکنون به سخن آقای بوسو توجه کنید: می گوید 13،7 میلیارد بر عمر جهان (یعنی کهکشان های کنونی) می گذرد. و می گوید بقیه عمر جهان 3،7 میلیارد سال است. بنابر این عمر کهکشان های کنونی تا پایان شان چنین میشود:       

 17،4=3،7+13،7

یعنی تنها یک میلیارد با آن چه استاد مرتضی رضوی اعلام کرده اند فرق دارد. و همگان می دانند که چنین رقم های کوچک در مباحثات و پژوهش های کیهان شناسی شبیه هیچ است. و این رقم هیچ را به خاطر پوشش، به جای گذاشته اند.

جنگ زرگری: سپس در متن خبر، آمده است که دانشمندانی از استرالیا به این سخن آقای بوسو خرده گرفته اند.

اما این رویه غربیان است در سرقت علوم؛ ابتدا موضوع را در بستری از بگو، مگو، مطرح می کنند تا پس از گذشت زمانی بگویند: این مطلب از یافته های خودمان است که در طی مدتی مثلاً‌ به تکامل(!) رسیده است. حتی گاهی طرفین این گفتگوها اساساً توجه ندارند که بازیچه شده اند و دارند جاده را برای یک غرض غیر انسانی صاف می کنند.

در اصطلاح ما ایرانیان، نام این گونه «بگو، مگو» ها، جنگ زرگری است.

باید در انتظار روزی بود که آکادمی های غربی بار دیگر اصول دیگر قرآن و اهل بیت (ع) را به یغما ببرند!

کیهان شناسان غربی در گودال یک مسئلة بس بزرگ مانده اند، در یک بن بست خفه کننده گیر کرده اند که عبارت است از یک پرسش بزرگ که چشم اندیشة آنان را خیره کرده و عقل شان را سر گردان کرده است. پرسش بزرگی که باعث شد بزرگان دانش هستی شناسی دچار اختلال حواس شوند. من نمی گویم چه کسانی در برابر این پرسش دیوانه شده اند؛ شما خود بروید و پایان زندگی این بزرگان نام آور را مطالعه کنید.

این پرسش عبارت است از: بدیهی است بیگ بنگ در «عدم» رخ نداده، لابد در یک «چیز موجود» رخ داده است. پس جهان، پیش از بیگ بنگ هم بوده است، و آن چیز پیشین چه بوده است؟

شرح مشروح پاسخ این سؤال بزرگ در «کتاب تبیین جهان و انسان» از قرآن و مکتب اهل بیت(ع) آمده است. به طوری که پس از این هیچ دانشمند هستی شناس و کیهان شناس دیوانه نخواهد شد. این خدمتی است که دربارة این آقایان انجام گرفته که متأسفانه برخی از آنان صداقت را فدای سلطة کابالیسم تاریخی می کنند و فدای سلطة قدرت سیاسی و اقتصادی نظام شیطان پرستی، می کنند.

کیهان شناسان سه گروه هستند:

1- آنان که غیر از یاد گرفتن طوطی گونه، و ردیف کردن گفته های دیگران، توانی ندارند.

2- آنان که به مسائل این علم تا حدودی اندیشمندانه و باصطلاح مجتهدانه می نگرند و می توان به آنان دانشمند واقعی گفت.

3- آنان که کیهان شناسی شان به «هستی شناسی» منجر می شود و در افق بلند فلسفی قرار می گیرند. فلسفه ای که زائیده علم است (نه فلسفه ای که چشمش را بر علوم ببندد و در مقام ادعا علوم از آن زائیده شود) مانند نیوتن، اینشتین، ژرژگاموف و... وقتی که علم به این افق رسید اوج اعلای علم است.

اما متاسفانه هر کس به این افق رسیده دچار حیرت و سر گیجة عجیب، شده و سرانجامش اختلال حواس و گاهی جنون، بوده است.

ژرژگاموف خودش را با کلمه «بی نهایت» دلخوش می کرد حتی نام کتابش نیز (یک، دو، سه بی نهایت) حاکی از این «خود سرگرم کردن» است. اما در درونش بخوبی می دانست این جهان و هر چه در آن است هرگز نمی تواند بی نهایت باشد زیرا «شیئ زمانمند و مکانمند» نمی تواند بی نهایت باشد.

اصولی که استاد مرتضی رضوی از قرآن و مکتب اهل بیت (ع) استخراج و استنتاج کرده اند، راه را باز کرده و این گونه دانشمندان را از حیرت و سر گیجه رها می کند. و با جدّ تمام تکرار می کنم: از این پس کسی از اینان دچار اختلال حواس یا جنون، نخواهد شد.



‌‌‌‌‌‌‌اما چرا سرقت!؟! اگر همه اصول باقی مانده را نیز سرقت کنند و با کلی گوئی هائی مانند «استانداردهای کیهان شناسی» بر عمل زشت شان پوشش بگذارند،‌ بالاخره در جائی گیر خواهند کرد که مطلوب سلطه کابالیسم نیست و آن عبارت است از «اصل پیدایش جهان». به هر حال و به هر صورت؛ مادة اولیه جهان چگونه به وجود آمده؟ کابالیست ها و جریان کابالیسم که از آغاز پیدایش انسان،‌ با خدا جنگیده اند، از حلّ و پاسخ این پرسش بس بزرگ، خوششان نمی آید. زیرا پذیرش پاسخ این پرسش است که گلوی کابالیسم را فشار داده و آن را به دیار عدم می فرستد.

بلی: دانشمندان و اندیشمندان باید در انتظار سرقت اصول دیگرمذکور، باشند.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منبع: تلخیص و اقتباس از: نامه ای به حضور همه دانشمندان کیهان شناسی و فیزیک نظری در سراسر جهان

[1] این خبر در سایت خبری جهان نیوز در تاریخ:19/7/1389 (از خبر گزاری مهر) انتشار یافت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد